نازدونه مانازدونه ما، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

امیرمهدی عسله عمه

دلتنگیم...

1393/5/23 12:08
نویسنده : عمه جون جونی
266 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عسله عمه قلبماچ

خوبی گلکم؟الان که دارم برات مینویسم تو اینجا پیشم نیستی پیش بابایی و مامانی هستی تو مراغه ،خونه خودتون.

تقریبا ییک ماه و نیم میشه که ندیدمت 

تو پسره آقایی هستی اینکه میگم آقا یعنی واقعا آقا،یک بزرگ مرد کوچک

با اینکه بخاطره شرایط درس خوندن مامانی ناچاری از بابایی دور باشی ولی تحمل میکنی 

عاشقتتتتتتتتتتتم نازنینم

وقتی منو عمه جونجونی صدا میکنی انگار دنیارو بهم دادن

هرچند ی وقتاییی یادت میره و عمه صدام میکنی و از جونجونیش فاکتور میگیری و من جواب نمیدم خودت متوجهمیشی و میخندی سریع عمه جونجونی صدام میکنی خوب چیکار کنم عزیزکم دلم به همین خوشه دیگه

هرچند این روزا ناقلا شدی یکم و تلفنی باهامون صحبت نمیکنی برعکس روزای اولی که رفته بودی و خودم که احساس میکنمدلت برامون تنگ شده و واسه همین گوشی نمیگیری

میبینی چه عمه جونی خود شیفته ای داری؟اشکالی نداره عزیزه عمه همینکه تو پیش بابایی و مامانی باشی و خوش باشی برای ما دنیا دنیا ارزش داره

ایشالله همیشه دلت خوش باشه نازنینم

دوست دارم بینهایت

بووووووووووووووسماچخجالت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مريم
23 مرداد 93 13:15
سلام به منم سربزن خوشحال ميشم[ممنونم که به وبلاگ عسلم سر زدی مریم جون]